خسته از این شهر، خسته از این محیط امنی که ساختم. دلم معنی واقعی زندگی رو میخواد، یه نفس عمیق و کدنویسی تو جاهای مختلف از ایران قبل از مهاجرت.
از ذهنی افسرده که همش به فکر نتونستن فرو میره، بیزارم. من باید بشم همون بچه شر، شیطون و بازیگوش، همون خندههای از ته دل بچگی.
خودمونیما بزرگتر شدن اصلا به ما نمیاد :)