loading...

پسر زمستان

Content extracted from http://deymann.blog.ir/rss/?1746527746

بازدید : 2
يکشنبه 27 بهمن 1403 زمان : 19:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پسر زمستان

با اینکه هنوز وارد اسفند نشدیم،‌ اما برای من زودتر از موعد شروع شد.

نتونستم تارگت‌های بهمن رو به موفقیت برسونم،‌ شاید مهم ترین عاملش تنبلی بیش از حد و انجام ندادن کارای ساده‌‌‌ای بود که میتونست خیلی بیش تر از الان رو به جلو حرکت کنم. با برنامه جدید اسفند رو شروع میکنم،‌ میدونم راه سختی دارم اما باید انجامش بدم تا در نهایت برسیم به رویای مشترک ...

اگه میخواید برای وبلاگ خودتون قالب اختصاصی داشته باشید از این لینک پیامتون رو برام بفرستید.

یه نظر برای کامنت پشتیبانی بیان راجع انتقال سرویس بلاگ بنویسم:

نگرانی بابت از دست رفتن وبلاگ رو کاملا درک میکنم ، اما اگه خدایی نکرده روزی این اتفاق افتاد بکاپ داشته باشید و اصلا بهش فکر نکنید. جایگزین برای نوشتن از بلاگفا تا کانال خصوصی در تلگرام بسیار زیاده :)

بازدید : 2
چهارشنبه 23 بهمن 1403 زمان : 1:31
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پسر زمستان

خسته از این شهر، خسته از این محیط امنی که ساختم. دلم معنی واقعی زندگی رو میخواد، یه نفس عمیق و کدنویسی تو جاهای مختلف از ایران قبل از مهاجرت.

از ذهنی افسرده که همش به فکر نتونستن فرو میره، بیزارم. من باید بشم همون بچه شر، شیطون و بازیگوش، همون خنده‌های از ته دل بچگی.

خودمونیما بزرگتر شدن اصلا به ما نمیاد :)

روزنوشت

بازدید : 2
دوشنبه 21 بهمن 1403 زمان : 7:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

بازدید : 6
چهارشنبه 16 بهمن 1403 زمان : 19:36
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پسر زمستان

بعضی روزا اونقدر خسته از نشدنیایی که نمیتونی هیچ کاری کنی.

من نمیدونم بقیه چیکار میکنن که سریع به خواستشون میرسن، شایدم نمیرسن و این یه توهم درونی برا اینه که از کارم جا بزنم. من از این محیط خستم از این شهر فراری ام، اینکه باید همه درا رو بزنم تا بالاخره یکیش جواب بده اذیتم میکنه.

سعی کردم همیشه از راه درست و اون چیزی که عقل حکم میکنه، به خواستم برسم ولی بعضی وقتا سختیش طاقت فرسا میشه. با همه‌ی اینا دلم برا تو خیلی تنگ شده برای تویی که انگیزه و ارامش این روزای من شدی (...)

بگذره و بگذره تا برسیم به مقصد :)

روزمرگی

بازدید : 6
يکشنبه 13 بهمن 1403 زمان : 23:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پسر زمستان

چند روزی میشه که از شبکه‌های اجتماعی فاصله گرفتم.

اونقدر فکرم درگیر مسائل مختلف، از مهاجرت گرفته تا رویاهایی که باید بسازم، بود که به این نتیجه رسیدم برای دو هفته به غار تنهایی برم.

هرچقدر رفقا بهم لطف داشته باشن و صفات خوب بکار ببرند، اما وقتی با خودم تنها میشم میبینم که شاید اینطور نباشه. من برای کارهایی که باید انجام بدم، خیلی دست دست می‌کنم. شاید هم یه جور کمال‌گرایی باشه، یا شاید هم نه.

اینجوری که نمیتونم مهاجرت کنم. اگه هم بشه، ممکنه دوباره به وطن برگردم. پس باید تغییراتی بدم، باید بتونم.

اومدن (...) توی زندگیم باعث شد خیلی از قفل‌ها رو آنلاک کنم. اما میدونم کمه یا شاید تلاشم کم بوده، ولی باید انجامش بدم باید با هم اون کارهایی که دوست داریم انجام بدیم و خاطره بسازیم

این غار تنهایی برای تغییر خودم و مهم ترش واسه رسیدن به توئه :)

غار تنهایی

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 5
  • بازدید کننده امروز : 6
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 9
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 253
  • بازدید کلی : 253
  • کدهای اختصاصی